نوشته اصلی توسط
امجد بزرگ
بابت نظریهاتون از شما متشکرم
بنده تاپیک رو زدم که متوجه بشم در درجه اول ارتباط داشتن ما حامل امواج منفی و بدبینی برای اطرافیان بوده یا نه که تا حدودی متوجه شدم نه به این صورت نبوده
در رابطه با نظریه اول باید بگم تنفر بی ادبیه و دور از شخصی ولیت احساس خوبی نسبت به والدینم ندارم و همش تا صحبت میکنیم به جر و بحث میکشه حرفمون
در رابطه با نظر دوم باید بگم که ما واقعا اخلاف مخالفی نداشتیم چون توی سنین پایین باهم آشنآ شدیم و در کنار هم شروع به دیدن جامعه محیط و ... کردیم اخلاقیات ما باهم شکل گرفت چونکه بنده 20 ساله و دوست دخترم 16 سالش بود
بر فرض مثال بنده سال سوم رابطمون توی اتوبان همت چپ کردم و قرار شد یک ماه بستری بشم
هزاربار خواهش و التماس کرده بود از پدرم که اتاق خصوصی بگیرن برام که فقط خودش مراقبم باشه و این اتفاق هم افتاد بالای 2 ماه معذرت میخوام لگن میاورد و میبرد
در رابطه با نظر سوم باید سوالمو ناقص نوشته بودم افرادی که تقریبا از جزییات زندگیم خبر دارن نسبت به روحیات خراب که دارم جوابمو ندن و واقعیتو بیان کنن
پس 10 سال نبود و 12 سال رابطه بود که من خودم هم باورش برام سخته که اولا چقدر زود گذشت هم اینکه توی این دوران که ما زندگی میکنیم باورش برامون سخته که بدون هیچ تعهد کتبی یا عقدی 12سال واقعا پابند به تمام نبایدهای اخلاقی و رفتاری بودیم و رعایت میکردیم